برقص با من
شب پاییزی،
صدای نم نم باران،
ماه تابان و ستاره های درخشان
من و آسمان و چشمان نیمه باز،
میدانی شباهنگام در کدامین عالم سیر میکنم؟
روی ابرها،
دور از این دنیای تاریک،
همچون پرنده ای کز قفس رها شده ست...
آری، شب است دنیای من
پاییز رویای من
و باران
موسیقی ام.
ای زمان بایست و
با آمدن روز
مرگ شب را در اندرونم پدیدار مکن.
صدای باران،
بوی پاییز،
ستاره ی رقصان،
سکوت شب،
ماه روشن و
آسمان تاریک،
زیبا نیست؟
آری، شب است دنیای من
پاییز رویای من
و باران
موسیقی ام.
پرواز کن با من
پرواز کن با من

پ.ن.۱. اولین شعرم به فارسی
پ.ن.۲.نوشته شده در ساعت ۴ بامداد روز سه شنبه ۸۷.۶.۱۹

آن زمان که بارش بی وقفه ی درد سقف کوتاه دلت را خم کرد ، بی گمان میفهمی پنج وارونه چه معنا دارد!